عملی که بعضی از زنان در شب چهارشنبه سوری برای رسیدن به مراد انجام می دهند و به طور ناشناس به در خانۀ همسایه می روند و با زدن قاشق به کاسه یا به در خانه چیزی طلب می کنند و صاحب خانه مقداری مواد خوراکی در ظرف او می ریزد، قاشق زدن
عملی که بعضی از زنان در شب چهارشنبه سوری برای رسیدن به مراد انجام می دهند و به طور ناشناس به در خانۀ همسایه می روند و با زدن قاشق به کاسه یا به در خانه چیزی طلب می کنند و صاحب خانه مقداری مواد خوراکی در ظرف او می ریزد، قاشق زدن
نم زدن به چیزی شاشیدن، میختن، گمیختن، ادرار کردن، میزیدن، شاشدن، گمیزیدن، چامیدن، گمیز کردن، شاریدن برای مثال نشست و سخن را همی خاش زد / ز آب دهن کوه را شاش زد (رودکی - ۵۴۲)
نم زدن به چیزی شاشیدن، میختَن، گُمیختَن، اِدرار کَردَن، میزیدَن، شاشِدَن، گُمیزیدَن، چامیدَن، گُمیز کَردَن، شاریدَن برای مِثال نشست و سخن را همی خاش زد / ز آب دهن کوه را شاش زد (رودکی - ۵۴۲)
شکافتن. قط زدن. (یادداشت مؤلف) : خامه اش را شق به شمشیر شهادت میزنند هرکه چون شیر خدا صائب بود یکرنگ عشق. صائب تبریزی (از آنندراج). و رجوع به شق زن شود
شکافتن. قط زدن. (یادداشت مؤلف) : خامه اش را شق به شمشیر شهادت میزنند هرکه چون شیر خدا صائب بود یکرنگ عشق. صائب تبریزی (از آنندراج). و رجوع به شق زن شود
در اصطلاح رنود، به منزلۀ سلام گفتن بود که گاه بمعنی مشهور آید که فعل شرعی است و گاه بجای الوداع استعمال کنند. (آنندراج). عشق گفتن. رجوع به عشق و عشق گفتن شود: عشق زد شمع که ای سوختگان خوش باشید شعله هم آب بقائی است که من می دانم. میرزا عبدالقادر بیدل (از آنندراج)
در اصطلاح رنود، به منزلۀ سلام گفتن بود که گاه بمعنی مشهور آید که فعل شرعی است و گاه بجای الوداع استعمال کنند. (آنندراج). عشق گفتن. رجوع به عشق و عشق گفتن شود: عشق زد شمع که ای سوختگان خوش باشید شعله هم آب بقائی است که من می دانم. میرزا عبدالقادر بیدل (از آنندراج)
شاشیدن. خاصه شاشیدن موش و گربه به چیزی، شاشه زدن. ترشح و لعاب زدن: نشست و سخن را همی خاش زد زآب دهن کوه را شاش زد. (رودکی). رجوع به فرهنگ سروری، ذیل ’خس و خاش’ و احوال و اشعار رودکی سعید نفیسی ص 1097 و شاشه زدن شود
شاشیدن. خاصه شاشیدن موش و گربه به چیزی، شاشه زدن. ترشح و لعاب زدن: نشست و سخن را همی خاش زد زآب دهن کوه را شاش زد. (رودکی). رجوع به فرهنگ سروری، ذیل ’خس و خاش’ و احوال و اشعار رودکی سعید نفیسی ص 1097 و شاشه زدن شود
قاشق زدن. عمل زنان قدیم در شب چهارشنبه سوری که برای گرفتن مراد و رسیدن به مقصود به طور ناشناس و نقاب زده به درخانه ها رفته و به وسیلۀ زدن قاشق بر کاسه و یا بر در خانه اهل خانه را از آمدن قاشق زن خبر کرده، ایشان نیز به وظیفۀ خود که آوردن مقداری آذوقۀ خشک و ناپخته است او را جواب گویند. و شرط آن است که مکالمه واقع نشود. رجوع به قاشق زدن شود
قاشق زدن. عمل زنان قدیم در شب چهارشنبه سوری که برای گرفتن مراد و رسیدن به مقصود به طور ناشناس و نقاب زده به درخانه ها رفته و به وسیلۀ زدن قاشق بر کاسه و یا بر در خانه اهل خانه را از آمدن قاشق زن خبر کرده، ایشان نیز به وظیفۀ خود که آوردن مقداری آذوقۀ خشک و ناپخته است او را جواب گویند. و شرط آن است که مکالمه واقع نشود. رجوع به قاشق زدن شود
شیفته شدن. دوستی شدید به کسی یا چیزی: خود که باشد که تو را بیند و عاشق نشود مگرش هیچ نباشدکه خریدار تو نیست. سعدی. عشق ورزیدم و عقلم به ملامت برخاست هرکه عاشق شد از او حکم سلامت برخاست. سعدی
شیفته شدن. دوستی شدید به کسی یا چیزی: خود که باشد که تو را بیند و عاشق نشود مگرش هیچ نباشدکه خریدار تو نیست. سعدی. عشق ورزیدم و عقلم به ملامت برخاست هرکه عاشق شد از او حکم سلامت برخاست. سعدی
شاش زدن، ترشح و لعاب زدن. رجوع به شاشه و شاش زدن شود، سبز شدن نان و امثال آن در رطوبت. (یادداشت مؤلف). شپشه زدن، پدید آمدن سپیدی از قارچهای ذره بینی بر روی طعام یا میوه. (یادداشت مؤلف). اورزدن. کپک زدن. کپره زدن، پدید آمدن شاشه بر روی چرم و غیره. (یادداشت مؤلف). اشکو زدن. - شاشه زدن جامه، خوردن و سوراخ کردن پت جامه را. (یادداشت مؤلف)
شاش زدن، ترشح و لعاب زدن. رجوع به شاشه و شاش زدن شود، سبز شدن نان و امثال آن در رطوبت. (یادداشت مؤلف). شپشه زدن، پدید آمدن سپیدی از قارچهای ذره بینی بر روی طعام یا میوه. (یادداشت مؤلف). اورزدن. کپک زدن. کپره زدن، پدید آمدن شاشه بر روی چرم و غیره. (یادداشت مؤلف). اشکو زدن. - شاشه زدن جامه، خوردن و سوراخ کردن پت جامه را. (یادداشت مؤلف)
کفچک زنی بخشی از آیین چهارشنبه سوری عملی که زنان در شب چهارشنبه سوری انجام دهند: زنان برای گرفتن مراد و رسیدن به مقصود بطور ناشناس و نقاب زده بدر خانه ها روند و بوسیله زدن قاشق بر کاسه یا بر در خانه ها اهل را از آمدن قاشق زن خبر کنند. آنان نیز وظیفه خود را که آوردن مقداری آزوقه خشک و ناپخته انجام دهند و شرط در این عمل آنست که قاشق زن مکالمه نکند
کفچک زنی بخشی از آیین چهارشنبه سوری عملی که زنان در شب چهارشنبه سوری انجام دهند: زنان برای گرفتن مراد و رسیدن به مقصود بطور ناشناس و نقاب زده بدر خانه ها روند و بوسیله زدن قاشق بر کاسه یا بر در خانه ها اهل را از آمدن قاشق زن خبر کنند. آنان نیز وظیفه خود را که آوردن مقداری آزوقه خشک و ناپخته انجام دهند و شرط در این عمل آنست که قاشق زن مکالمه نکند
پس افتادن اسپ، بز آوردن، بد آوردن، کژ رفتن تیر عقب افتادن اسب در مسابقه، باختن در بازی، بخطا رفتن تیر: شوخ کماندار من شهره آفاق شد از قدر اندازیش تیر قضا قاق شد، (محمد سعیداشرف بها)
پس افتادن اسپ، بز آوردن، بد آوردن، کژ رفتن تیر عقب افتادن اسب در مسابقه، باختن در بازی، بخطا رفتن تیر: شوخ کماندار من شهره آفاق شد از قدر اندازیش تیر قضا قاق شد، (محمد سعیداشرف بها)
اگر بیند بر کسی عاشق شد، دلیل که نیازمند و حریص گردد. اگر عاشقی او به چیزی حرام بود، دلیل بر فساد دین او بود. اگر بیند که از معشوق کام دل یافت، دلیل منفعتی بود - محمد بن سیرین
اگر بیند بر کسی عاشق شد، دلیل که نیازمند و حریص گردد. اگر عاشقی او به چیزی حرام بود، دلیل بر فساد دین او بود. اگر بیند که از معشوق کام دل یافت، دلیل منفعتی بود - محمد بن سیرین